دونه عشقموندونه عشقمون، تا این لحظه: 4 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره
ابجی جونابجی جون، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره
داداش جونداداش جون، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات سومین فرشته مون

سلام.مامان سه تا فرشته ام.خاطرات سومین گل زندگیمونو اینجا مینویسم

چکاپ ۲۲ روزگی

سلام به دختر کوچولوی خودم. چهارشنبه ، برای چکاپ رفتیم دکتر. خداروشکر زردیت خوب شده و وزنت ۳۲۰۰. دکتر از رشدت راضی بود و گفت همینطوری پیش بریم و هرکار تاالان میکردیم ازاین به بعد هم انجام بدیم. ان شاالله هفته اینده میریم مشهد برای امتحانای من. دعا کن بخیر و خوشی تموم بشه. اینم یه عکس که آبجی جون شکار کرده فدای اون چشات دوستت داریم همگی مون ...
4 بهمن 1398

چکاپ دوم تیرویید

سلام گل دختر مامان. دیروز، نوبت دوم تست تیروییدت بود. توی برف و یخبندون بردیمت بهداشت. وزنت شده 2860، قدت 46 زردیتم خداروشکر کم شده . خوابت نسبت به قبل کمتر شده و هوشیاری و اطراف چشم میچرخونی فدای چشات بشم. موقع نماز صبح اینقدر هوشیاری که میخوام درسته قورتت بدم بااون چشای خاکستریت. دو هفته دیگه هم باید بریم مشهد امتحان بدم. امیدوارم بتونم با نمره خوب این ترم رو تموم کنم. برات ارزوی عاقبت بخیری دارم دختر نازم. اینم حیاط برفیمون ...
25 دی 1398

عکسای دخترطلا

سلام به گل دخترم. دو روزه اینجا برف میباره و مدارس تعطیله. بابایی امروز گفتن بریم مشهد ولی من بخاطر جاده ها و سردی هوا منصرف شدم. ترسیدم خدایی نکرده مریض بشی. اما چندتا عکس از دخمل خودم. اینجا هفت روزه بودس. این عکسا رو هم ده روزه بودی ازت گرفتم اینم دوتا خواهر خندون. اینم یازده روزگیت با لباسای آبی همه فکر میکنن پسری قربونت بشم. اخه هوا سرد شده لباس مخمل کوچیکی داداشی رو تنت کردم سرما نخوری. سه شنبه برای زردیت باید مجدد بریم دکتر. ان شاءالله که زردیت تموم شده باشه گل دخترم. خیلی دوست داریم. ...
22 دی 1398

اذان و اقامه

سلام خانم کوچولوی خونه ما. امشب، بالاخره عمو سید تشریف آوردن و اذان و اقامه توی گوش شما گفتن. ان شاءالله که همیشه قرین معنویات باشی عزیز نازم. و البته اینم شریفه بانو و دوستش فاطمه خانم. این خانوم کوچولوی تپلو ، از شریفه خانم ریزه میزه تر بوده الان ماشاءالله یلی شده برای خودش.خذا حفظش کنه. ان شاءالله هم بازی های خوبی باشین برای همدیگه. ...
15 دی 1398

روزهای پر درد ایران و شریفه بانو

سلام فرشته کوچولوی من این روزا، قلب همه ما داغدار شهادت مالک اشتر زمانه، حاج قاسم عزیزه. امروز، سیل جمعیت تشییع کننده ها در مشهد از تلویزیون پخش میشد و اشک های بی امان بود که بارید. روزهای سختیه و قلب ها داره غم سختی رو تحمل میکنه. شهادتت مبارک سردار عزیز. اما از گل بانو بگم دیشب برای چکاپ زردی رفتیم که دارو دادن تا چهارده روزگیت که ببینیم چطور میشه. دیروز هم برای تست تیرویید بردمت اما این چند روز،به روایت تصویر و ثبت اولین لبخندت در پنج روزگی ان شاءالله که زردیت خوب بشه و نیاز به بستری و ... نباشه. ...
15 دی 1398

10/10،تاریخی که ماندگار شد

سلام به همه دوستای نی نی وبلاگی. بالاخره شب میلاد حضرت زینب سلام الله علیها، شریفه بانو افتخار دادن و تشریف آوردن بغلمون.با وزن 2490،قد46،دور سر33 در بیمارستان علامه بهلول گناباد قدمای کوچولوشو روی زمین گذاشت. این روز اول تولد اینم خانوم طلا با چشمای باز و بعد ترخیص از بیمارستان وحموم و غسل ولادت از دعای همه دوستای گلم ممنونم. ...
11 دی 1398