دونه عشقموندونه عشقمون، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره
ابجی جونابجی جون، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
داداش جونداداش جون، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

خاطرات سومین فرشته مون

سلام.مامان سه تا فرشته ام.خاطرات سومین گل زندگیمونو اینجا مینویسم

آخرین سونو و خریدای دخملی

سلام دختر کوچولوی خوشگل من. مدتیه ننوشتم. دلیلش هم مشغله ها و البته خرابی اینترنت بوده. حدود هفت هفته دیگه انتظار دیدنت به سر میرسه و بامید خدا میای بغلمون. از دردهای این اواخر هرچی بگم نمیتونم عمق فاجعه رو به تصویر بکشم. درد کف پاهام، ورم بخاطر قرصهای فیفول ، کمر درد، درد پهلوی چپم که همچنان ادامه داره. بی خوابی ها و ...... اما دوهفته قبل رفتیم سونوی 31 هفته . همه چی شکر خدا خوب بود و وزنت حدود 1500 بود . امیدوارم به وزن مطلوب برسی. هفته قبل رفتیم مشهد و خریدهای شما رو انجام دادیم. چند دست لباس و پتو و وسایل بهداشتی. قیمت ها فرا نجومی شده. خدا به داد دل مردمی برسه که توانایی خرید حداقل ها رو هم ندارن. اما خریدای گ...
11 آذر 1398

نی نی مون پسره یا دختر؟؟؟

سلام دونه عشقمون چهارشنبه، خیلی ناگهانی با دوست بابایی رفتیم مشهد که سونو آنومالی رو انجام بدم. آخه اینجا سونوی خانوم نوبت نداشت، سونوگرافی های دیگه هم دکتراش آقان. قرار بود جمعه با باباجون بریم، که بخاطر جلسه بابایی، باباجون گفتن با دوستمون بریم. خلاصه چهارشنبه شب رسیدیم مشهد. پنج شنبه صبح هم آبجی جون رو گذاشتیم پیش عزیز جونی، با داداشی رفتیم بیمارستان بنت الهدی پیش خانم تقوی سونو. نوبت اول بودیم اما دکتر هنوز نیومده بود. تا ساعت ده منتظر شدیم. ساعت ده دکتر اومد و اولین نفر ما رفتیم داخل اتاق برای سونو. هر لحظه منتظر بودم که خانم دکتر خبر سلامتی تو بهم بده شکر خدا قلب، کلیه، معده، مغز و خلاصه تمام اندام های بدن سالم....
9 شهريور 1398

غربالگری اول

سلام لیمو شیرین کوچولوی من. خداروشکر میکنم بخاطر بودنت این ترم تحصیلی رو با حضور سه تا فرشته پشت سر گذاشتم. با تمام سختی هاش، خداروشکر بخیر کذشت. بعد هم نوبت سونو و آزمایش غربال داشتیم. خداروشکر همه چی خوب بود. و من تونستم دوباره ببینمت. و گذشته از اینها، صدای قلب کوچولوت رو بشنوم. و از همه اینها که بگذریم، خانم دکتر گفتن احتمال زیاد نی نی خوشگلمون دختره. نمی دونم خدارو چطوری شکر کنم بابت سلامتیت وو بعد از اون دختر بودنت. آبجی جونت به آرزوش میرسه و خواهر دار میشه. اینم عکست، که بقول آبجی جونت بزرگ شدی. فدای دخترام و گل پسرم بشم که همه تون برام عزیزین. همه تونو دوست دارم. ...
7 مرداد 1398

قلب کوچولوت

سلام لوبیای سحر آمیز من امیدوارم خوب خوب باشی و خیلی زود زمان انتظار تموم بشه و به جمع چهار نفره خونه بیای . هفته قبل رفتیم مشهد. منم رفتم پیش خانم دکتر مهربون، خانم رستمی، برای چکاپ. حاصلش شد سونو و دیدن ضربان قلب کوچولوت، و آزمایش های لازم. حرم امام رضا علیه السلام هم کلی ازشون تشکر کردم بابت بودنت. اینم عکسایی که قدم به قدم اومدن شما عزیز دلمون رو بهمون داد. نمیدونی آبجی جونت چقدر با دیدن عکس سونو ذوق کرده بود و به همه میگه نی نی مون شکلش و اندازه اش مثل لوبیاست. داداشی هم هر چیز کوچیکی میبینه میگه الان نی نی مون اینقدریه؟ فدای هر سه تاتون بشم. ان شاءالله خواهر و برادرای خوبی برای هم باشین. ...
26 خرداد 1398
1