ویار
سلام کنجد کوچولوی من
شش هفته باهم بودنمون تموم شد و وارد هفته هفتم شدیم.
دو روزه تهوع های گاه و بیگاه من شروع شده.
دیشب که برای سحری باباجون ته چین درست میکردم، حالم خیلی بد شد.
.
صبح هم که پاشدم همونطور گرسنه، رفتم جلسه. آخه اشتها ندارم. فقط یه لیوان شربت عسل خوردم.
ساعت 12 که جلسه ام تموم شد، مستقیم رفتم خونه دوستم . گفتم حالم بده، یه چیزی بیار بخورم از دیروز صبح چیزی نخوردم.
خداخیرش بده، سریع پلو قرمه سبزی که از سحریشون مونده بود برام گرم کرد. یه بشقاب کوچیک خوردم و اومدیم خونه.
مشغول شستن ظرفای سحر و شب قبل شدم که از بوی مرغ ها، بالا آوردم.
دیگه نتونستم چیزی بخورم تا موقع افطار که به زور خیار شور و فلفل دلمه، چند لقمه بورانی خوردم.
این حس ویار رو سر دوتا بارداری قبلیم نداشتم و فقط برای شما وروجک قشنگم دارم تجربه میکنم.
موقع بارداری آبجی، کم اشتها بودم اما تهوع نداشتم.
امیدوارم زودتر این روزای پر از اضطراب بگذره.