دونه عشقموندونه عشقمون، تا این لحظه: 4 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره
ابجی جونابجی جون، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره
داداش جونداداش جون، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

خاطرات سومین فرشته مون

سلام.مامان سه تا فرشته ام.خاطرات سومین گل زندگیمونو اینجا مینویسم

زینت شکوفه خونه ما

سلام به خانوم طلای خودم. صبح باباجون رفتن گناباد و برات گوشواره خریدن خیلی جالبه که دقیقا همون مدلیه که من میخواستم برات پیدا کنم مبارکت باشه عزیز دلم چند تا هم عکس از این روزا برات میذارم الهی فدای اون نگاهات بشم. و یک عکس مقایسه ای و اینم یکی دیگه قربون دخترام و پسرم بشم که هر سه تا تون بهشتین خداروشکر کولیکت کمتر شده. به صداها واکنش نشون میدی و بهمون میخندی فدای خنده هات گاهی به تلویزیون چشم میدوزی همچنان قنداق موقع خواب رو دوست داری خلاصه اینکه لحظه به لحظه شیرین تر و خواستنی تر میشی ان شاالله همیشه تنت سالم باشه گل نازم ...
23 اسفند 1398

چهل روزگی

سلام خانوم طلا چهل روز از باهم بودنمون گذشت و شما دختر نازم کلی ناز و تپلی شدی فدات شم و بدون توضیح اضافه بریم سراغ عکسای چهل روزگیت. اینم عکس مورد علاقه داداشی همگی مون دوست داریم ...
20 بهمن 1398

چکاپ یک ماهگی

سلام به دختر خوشگل خودم. امروز بخاطر اینکه داریم میریم مشهد امتحان دارم، بردمت بهداشت چکاپ. وزنت۳۶۰۰، قدت۴۷ و دور سرت ۳۶ خداروشکر مامور بهداشت از رشدت راضی بودن. امیدوارم همینطوری خوب پیش بریم. دیشب و پریشب هم رفتیم روضه و اولین بار بود که بجز دکتر باهم میرفتیم بیرون. یه شلوار پیشبندی هم برات دوختم که همه میگفتن چقدر بهت میاد و ناز شدی. یک نفر هم میگفت شبیه کارت پستالی. دوستم میگه مثل کادو پیچ میشی با لباست. اینم شلوار مامان دوز .و چند تا عکس یهویی که اخریش شکار ابجی عفیفه است. اینم آبجی جون صبح ها قبل مدرسه رفتن ان شاالله که زودتر امتحانام تموم بشه و برگردیم. برام دعا...
8 بهمن 1398

عکسای دخترطلا

سلام به گل دخترم. دو روزه اینجا برف میباره و مدارس تعطیله. بابایی امروز گفتن بریم مشهد ولی من بخاطر جاده ها و سردی هوا منصرف شدم. ترسیدم خدایی نکرده مریض بشی. اما چندتا عکس از دخمل خودم. اینجا هفت روزه بودس. این عکسا رو هم ده روزه بودی ازت گرفتم اینم دوتا خواهر خندون. اینم یازده روزگیت با لباسای آبی همه فکر میکنن پسری قربونت بشم. اخه هوا سرد شده لباس مخمل کوچیکی داداشی رو تنت کردم سرما نخوری. سه شنبه برای زردیت باید مجدد بریم دکتر. ان شاءالله که زردیت تموم شده باشه گل دخترم. خیلی دوست داریم. ...
22 دی 1398