اتفاقات یکسال غیبت
سلام به دختر کوچولوی خودم .
حدود یکساله اینجا چیزی ننوشتم .
دلیل اولش که مهم ترین دلیل بوده ، خراب بودن گوشیم . چند بار اومدم ، نمیشد مطلب بذارم .
دوم اینکه سطح سه شرکت کردم و شکر خدا قبول شدم ، بیشتر از قبل درگیر درس .
و اما خبرهای این ایام :
قسمت شد برای بار اول رفتیم قم .
دوم اینکه خدا بهمون یه گل پسر دیگه داد .
سوم اینکه از خراسان اومدیم بلوچستان .
و چهارم که اصلا خبر خوبی نیست ، فوت ناگهانی آقاجون
اما بریم سراغ عکس ها
این عکس مال یکسال و دوماهگیته . حدودا پارسال همین موقع که داشتم اسباب جمع میکردم .
مهمانسرای حضرت ، قبل اسباب کشی
دریای چابهار
تالاب صورتی
قایق سواری
اینم عکس هایی که به مناسبت های مختلف ازت گرفتم .
و اما ... میرسیم به تولد داداشی ، بقول خودت حیدر آقا
این عکس رو دقیقا دوسالگیت توی حرم گرفتیم.
و اتفاق تلخ این روزها ... پرکشیدن آقاجون
اینم شنگول منگول دایی که خیلی دوسشون داشتی
اینم باغ دایی
عشقولانه خواهر برادری
اینم مدل جدید خوابیدنت .
ان شاالله سر فرصت میام و از کارهایی که انجام میدی مینویسم .