دونه عشقموندونه عشقمون، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره
ابجی جونابجی جون، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
داداش جونداداش جون، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

خاطرات سومین فرشته مون

سلام.مامان سه تا فرشته ام.خاطرات سومین گل زندگیمونو اینجا مینویسم

چهارصد روزگی

1399/11/15 9:13
234 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دختر نازم.

دختر یکساله من.

ان شاالله عمرت بابرکت باشه عزیزم.

با تاخیر یکماهه اومدم ، ولی با دست پر.

امروز میلاد حضرت فاطمه سلام الله علیها، و روز مادر هست. و شما امروز چهارصد روزه شدی.

ان شاالله زیر سایه بی بی دو عالم ، سعادتمند بشی.

اما از این مدت بخوام بگم ، روز دهم دی راهی مشهد شدیم . سفری بسیار عالی و خاطره انگیز.

شماهم اونجا دندون در آوردی و الان شمار دندونات به چهار میرسه .

میتونی راه بری . از تخت بالا بری ، کفش میپوشی ، ناز می‌کنی .

گاهی هم گاز میگیری وروجک من.

رابطه ات با آبجی و داداش حسنه است خداروشکر

از نظر غذا خوردنت و ... ، مشکلی ندارم و بدون بهونه غذا میخوری .

فقط برای خوابیدنت بد قلقلی می‌کنی.

بلدی کلاه بپوشی و در بیاری . لقمه دهنت بذاری . وسایل شخصی من و بابا رو میشناسی و میاری برامون . به بابایی هم علاقه خاصی داری و یکسره پشت در اتاق بابا در میزنی .یکسره هم راه نیری و اصلا دوست نداری نشسته باشی.

دهه فاطمیه با هم روضه میرفتیم و شما چقدر خوب توی جمع با بقیه بچه ها بازی میکردی و کاری به من نداشتی

واکسن یکسالگیتم با تاخیر دوازده روزه ، ۲۳ دی ماه زدیم.

و اما بریم سراغ عکس هات.

اینم برای اولین بار باهم نماز جمعه رفتیم .اخه نزدیک به یک سال ، نماز تعطیل بود..

ایشونم خانم سرآشپز ، پای دیگ نذری .

شیرین بودی ، شیرین تر شدی رویای قشنگ من.

همگی مون خیلی دوستت داریم.

پسندها (3)

نظرات (0)